با من چنین مکن؛
ای دردِ ناشناس
بگذار
ساعتی از غم؛ رها شوم
دنبال چیستی؟
دندانِ لقِّ مرا؛ زنگ میزنی
امشب بریده ام؛
بسیاردرد میکشم ازجستجوی تو
امشب مرا ببخش
از من دریغ کن ؛
شرمنده ام؛ برو
نائی برای بودنِ زجرآور تو نیست
دندان من
دلیلِ کدام اشتیاق توست؟
مِیلی؛ کجا
لبالبِ دندان من شده است
این انتقام چیست؟
من درد میکشم
حتی بدون تو
هر شام؛ هر سحر
در شهر؛ در کتاب
با خواندن همیشه ی این روزنامه ها
امشب برو بخواب
آرام؛ بی صدا
من درد میکشم؛
حتی؛ بدون تو...
............................................
صفا
/سوم ژانویه/2013