پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تقدیرِدرخواب رفته
نوشته شده در شنبه 29 شهريور 1393
بازدید : 2315
نویسنده : اسدصفائی )



flash player download
نوشته شده در پنج شنبه 29 خرداد 1393
بازدید : 2033
نویسنده : اسدصفائی )

برای دانلود روی  دانلود فلش پلییر کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: فلش پلییر-flash player-دانلود فلش پلییر-دانلود رایگان- ,



دانلود ترانه های زینب خانلری ترکی آذری mp3
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 93846
نویسنده : اسدصفائی )

دانلود ترانه های خواننده ی محبوب و قدیمی زینب خانلری 

ترانه ها بصورت mp3 و در فایل زیپ قرار داده شده اند که 

برای دانلود ترانه ها روی عکس کلیک کنید 

ترانه های زینب خانلری دانلود


:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: |دانلود ترانه های زینب خانلری ترکی آذری mp3|دانلود ترانه|زینب خانلری|ترانه آذری|ترکی ترانه|zeynab khanlari| ,



دانلود ترانه های ماندگار فریدون فروغی
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 2109
نویسنده : اسدصفائی )

 دانلود ترانه های خاطره انگیز فریدون فروغی fereydoon_forooghi

 

برای دانلود روی عکس کلیک کنید 


فریدون فروغی


:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: |فریدون فروغی دانلود|دانلود ترانه های فریدون فروغی |من نیازم تورو هر روز دیدنه |fereydoon_forooghi| ,



شعری از - صالح سجادی - *
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 2432
نویسنده : اسدصفائی )

آن روزها زمين سترون ثمر نداشت

يك تل ِ خاك بود و جز اين مختصر نداشت

آدم هنوز داخل بازنده ها نبود

حوا هواي وسوسه بازي به سر نداشت

نمرود ادعاي خدايي نكرده بود

زرتشت از تقدس آتش خبر نداشت

مريم هنوز باكره و نيل بي خراش

موسي عصاي معجزه، عيسي پدر نداشت

*****

وقتي خدا سرودِ ازل را ترانه كرد

غير از غزل به قالب ديگر نظر نداشت

هر روز كارِ شعرِ شدن را ادامه داد

دست از سر تخيل و تصوير برنداشت

وقتي تمام دفتر خود را سياه كرد

برگي سپيد جز دل پاك بشر نداشت

استاد بيت آخر خود را كه مي نوشت

غير از سه حرف اسم خودش بيشتر نداشت

*****

او عشق، خط سوم خود را تمام كرد

آن خط سومي كه به جز دردسر نداشت

سحري كه در نظاره ليلي نهفته بود

اي كاش بر اراده ي مجنون اثر نداشت

دستي كه طرح چهره ي يوسف كشيده بود

انگار از وجود زليخا خبر نداشت

صالح سجادی


:: برچسب‌ها: |صالح سجادی|غزل صفاکده|شعری از - صالح سجادی - *|شعری از - صالح سجادی - *|شعرتازه|تازه ترین غزل |صفاکده|safakade|safakade|safa| ,



اللرین نن توتور سیلاحلاریمیز - شعر ترکی - تورکی شعر
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 1602
نویسنده : اسدصفائی )

قارداشیم باخ ؛ئولوب صداقتیمیز
یولداشیم گور؛ سولوب رفاقتیمیز
دیل دوداقدا؛ یالان؛ نئجه یئرآلیب
دویغو لو شعریده ن داها؛ نه قالیب
من بو قانلی شهرده؛ جان وئیرم
دیل دوداق باغلانیب نیشان وئیرم
ال له ریم هی سیتیم ؛سیتیم ؛اسیری
قوللاریمنان صلابتی کسیری
من اولوم گوز لرینده ؛ گورسه نیرم
مردمین سوزلرینده؛ گورسه نیرم
قانلی دوسلار گلیب ؛ جهان اوزونه
چک دیریبلر نقابی؛ جان اوزونه
فتنه لر هر باخیشدا ؛ بیلله نیری
تانرینین آسیمانی؛ دیلله نیری
جان وئریب حقّیدن دایاگ اولانین
وجدانی گوزله ری اویاگ اولانین
ال له رینّن ئوپور؛ صاباحلاریمیز
قوللاریننان توتور ؛سیلاحلاریمیز
گه ل سلام ائیلیه ک؛ دوشونگه میزه
افتخارائیله سین ؛ شهیدده بیزه
بیر قارا داغ کیمی؛ دایاقلاریمیز
یوللارین گئدرمی؛ آیاقلاریمیز؟
طاقتیم قالمئیب تاپام دوزونو
گوسترم مردما دوزون ئوزونو
قاندئرام بیله لر گره ک اویاناق
دوزسوزون عشقینده قانه بویاناق
چخاراق داغلارا چخاراق داشا
یئتیرک شهیدین ایشینی باشا


ترجمه فارسی:
برادرم ببین که صداقتمان مرده است
دوست من ببین که رفاقتمان رنگ باخته
دروغ در زبان ودهان چنان جای گرفته
ازشعراحساسی دیگرچه مانده است
من دراین شهرخونین جان میدهم
زبان ولب بسته شده نشان میدهم
دستانم هی میلرزند
استواری را از بازوانم میگیرند
من درچشمان مرگ دیده میشوم
درحرفهای مردم دیده میشوم
دوستان دشمن به عرصه ی دنیا آمده اند
نقاب به روی جان کشیده اند
فتنه ها با هرنگاه دیده میشوند
آسمان خدا خشمگین میشود
آنها که جان میدهند واز حق دفاع میکنند
آنهاکه چشمها و وجدانشان بیداراست
آینده ی ما دستانشان را بوسه میزند
واز بازوانشان میگیرند سلاحهای ما
بیا سلام کنیم به اندیشه مان
تا افتخارکنند شهیدان هم به ما
همانها که مانند کوهی استوار تکیه گاهمان بودند
آیا راهشان را ادامه میدهیم؟؟؟؟
دیگر طاقتی برای کشف حقیقت نمانده
که نشانش دهم به همه مردم دنیا
و به آنها بفهمانم باید بیدارشویم
ودر راه راست و حقیقت به خون آغشته شویم
بربلندای کوهها و صخره ها برویم
وراه شهیدان را به پایان برسانیم

صفا


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |اللرین نن توتور سیلاحلاریمیز - شعر ترکی - تورکی شعر|اسدصفائی - تبریز- شعرآذربایجان|بناب شعری|انجمن ادبی صفاکده| ,



غزل بازگشت - اسدصفائی
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 1657
نویسنده : اسدصفائی )

 

از زبانم جمله ای بی دین و مرتد ریخته

واژه هایی از دلم بر خاک معبد ریخته

 

فتنه ها در سینه ی من بود و عمری ناروا

بر سرم آوارِ پوچی های بی حد ریخته

 

پیش از اینها کفر میگفتم نمی بینی مرا

تازگیها از تو در من شوقِ ممتد ریخته

 

شرمسارم لب نمی جنبد بگویم کیستی

آنقَدَر لطف از تو بر مردِ مقید ریخته

 

هر سحر تا می گشایی چشم باور میکنم

زندگی طرحِ جدیدی را مجدد ریخته

 

(صفا) الهام گرفته از غزل حسین رخ


:: برچسب‌ها: |تازگیها از تو در من شوقِ ممتد ریخته|از زبانم جمله ای بی دین و مرتد ریخته|غزل معاصر| ,



داستان تفکر در مدیریت و فروش
نوشته شده در یک شنبه 3 فروردين 1393
بازدید : 1357
نویسنده : اسدصفائی )

چاک از یک مزرعه‌دار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار . قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد.

اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ چاک آمد و گفت : « متأسفم جوون . خبر بدی برات دارم . الاغه مرد. »

چاک جواب داد : « ایرادی نداره . همون پولم رو پس بده. »

مزرعه‌دار گفت : « نمی‌شه . آخه همه پول رو خرج کردم. »

چاک گفت : « باشه . پس همون الاغ مرده رو بهم بده. »

مزرعه‌دار گفت :

« می‌خوای باهاش چی کار کنی؟ »

چاک گفت : « می‌خوام باهاش قرعه‌کشی برگزار کنم. »

مزرعه‌دار گفت : « نمی‌شه که یه الاغ مرده رو به قرعه‌کشی گذاشت! »

چاک گفت : « معلومه که می‌تونم . حالا ببین . فقط به کسی نمی‌گم که الاغ مرده است. »

یک ماه بعد مزرعه‌دار چاک رو دید و پرسید: « از اون الاغ مرده چه خبر؟ »

چاک گفت : « به قرعه‌کشی گذاشتمش. ۵۰۰ تا بلیت ۲ دلاری فروختم و ۸۹۸ دلار سود کردم. »

مزرعه‌دار پرسید : « هیچ کس هم شکایتی نکرد؟ »

چاک گفت : « فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم »


:: موضوعات مرتبط: ابیات پندآموز , ,
:: برچسب‌ها: |داستان آموزنده |داستان مینی مال |داستان های بازاریابی | ,



Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games