پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
هدیه ی سال نو برای تو.....
نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391
بازدید : 824
نویسنده : اسدصفائی )

 دوباره فصل خزان میشود بهار دلم

صدای زخمی شبهاست در کناردلم
 
همیشه سال جدیدی که میرسد تنهام
نشستنم چه قشنگ است با غبار دلم
 
خیال میکنم اینجا کنار من هستی
وگوش میدهی آهسته برسه تار دلم
 
خدا نخواست که عمری کنار هم باشیم
ومن نباشم و باشی تو ماندگاردلم
 
گلایه ای که ندارم شکایتی هم نیست
چه خوب پرزدی و رفتی از دیار دلم
 
همین که یاد تودر خلوت خیالم هست
مرا بس است ؛همین؛ جرعه یادگار دلم
 
چقدر منتظرم عاشقانه روزی را
که شعرها بنویسی سر مزار دلم
91/12/29
صفا

:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |شعرب برای تو|شاعران بناب|انجمن ادبی بناب|اسدصفائی فر|صفا|غزلی تازه| ,



من درد میکشم حتی بدون تو... شعرنو اسدصفائی
نوشته شده در چهار شنبه 20 دی 1391
بازدید : 1149
نویسنده : اسدصفائی )

با من چنین مکن؛

ای دردِ ناشناس

بگذار

 ساعتی از غم؛ رها شوم

دنبال چیستی؟

دندانِ لقِّ مرا؛ زنگ میزنی

امشب بریده ام؛

بسیاردرد میکشم ازجستجوی تو

امشب مرا ببخش

از من دریغ کن ؛

شرمنده ام؛ برو

نائی برای بودنِ زجرآور تو نیست

دندان من

 دلیلِ کدام اشتیاق توست؟

مِیلی؛ کجا

 لبالبِ دندان من شده است

این انتقام چیست؟

من درد میکشم

حتی بدون تو

هر شام؛ هر سحر

در شهر؛ در کتاب

با خواندن همیشه ی این روزنامه ها

امشب برو بخواب

آرام؛ بی صدا

من درد میکشم؛

حتی؛ بدون تو...

............................................

صفا

 /سوم ژانویه/2013


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |اسدصفائی|شعر تازه بناب|صفاکده|دانلود شعر|یناب|شعر نو|من درد میکشم حتی بدون تو|new bonab||| ,



سکوت کن دریا
نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391
بازدید : 1226
نویسنده : اسدصفائی )

سکوت کن دریا

من قایقی شکسته و طوفان چشیده ام

از موجها بپرس

عمریست تا تمام تو را راه میروم

ساحل ندیده ام

از دورهای اسکله ؛

از کفشهای خاکی در من نشستگان

اما؛ شنیده ام

دریا سکوت کن

از ماه اوج دیده؛

شب داغدار پرس؛

ازمن مخواه ؛آنهمه را بازگو کنم

من بادهای هرزه ی بسیار دیده ام

تلخی کشیده ام

بر دوش خسته ی این سالهای سخت

با من مسافران زیادی گذشته اند

پهلو گرفته ام

اینک میان صخره و سنگی درون تو

دریاب نارفیق

مَگذار گردباد فاجعه با من چنین کند

ای میزبان سرد

من قایقی شکسته و طوفان چشیده ام

ساحل ندیده ام

ساحل ندیده ام

 

 دکلمه شعر با صدای خودم

http://www.mediafire.com/?6naqg2x6ggyv2ul


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |دریا سکوت کن|سکوت کن دریا|شعرنوجدید|شعرجدید اسدصفائی|دکلمه شعر| ,



خاتون قصه گوی من
نوشته شده در شنبه 11 آذر 1391
بازدید : 1156
نویسنده : اسدصفائی )

خاتون قصه گوی من

افسرده ای چرا ؟

از قصه های خاطر انگیز شامگاه

از ریزه های شعر شبانگاهیت

آن روز پیش از این ؛ باور نمی کنم

خوابم نمیبرد؛ خرناسهای من !!؛

خاتون!

گل وار در خزان؛ پژمرده ای مگر

خشکیده ای که شعر و ناله هم آغوش کرده ای

دلمرده ای مگر؟

سازت که ساز نیست

قورخید خاطرم از زجر داستان

گهواره ام به لرزه در افتاده بیشتر

بس کن مرا بس است

گوشم قطار نیست

دیگر نمیکشد

من با مسافران  قصه به مقصد نمیرسم

در گوش من بخوان

شعری شبیه من

یا قصه ای که خواب مرا بیشتر کند

خوب آرمیده ام

خوب از قفس بگو

پرواز حسرت است ؛ میلم نمیکشد

چندیست...

 بی خیال

 خوابم نمیبرد

صفا91/9/9

 

دکلمه ی شعر با صدای اسدصفائی

http://www.mediafire.com/?l187sm9kg5omrlh


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |خاتون قصه گوی من|شعر نیمائی جدید|دکلمه ی شعر |شعر جدید بناب|خاتون|صفاکده| ,



بازدید : 1011
نویسنده : اسدصفائی )

 

آدما چقدر غریبن؛ کسی اینجا نمیخونه

 

توی پائیز نگاهیم؛ کسی این و نمی دونه

 

خونه هامون که خرابن دلامون خسته ی خسته

 

بچه هامون تک و تنها بینِ دیوارای بسته

 

مونده توی سینه هامون دلی که سنگ و سردِ

 

توی این جنگ ومصیبت دل ما دریای دردِ

 

آسمون دلش گرفته از من وما که شکستیم

 

خط کشیدیم رو دلامون بی کس و خسته نشستیم

 

موشک و بمب و مسلسل طعم شادیارو برده

 

بچه ها برگای پائیز خونه ها درخت مرده

 

بعد پائیز که زمستون میرسه مرگ و نفرت

 

توی تاریخ می نویسن ماجرای ما و حسرت

 

آدما چقد غریبن کسی این جا نمی خونه

 

توی پائیز نگاهیم کسی این و نمی دونه

 

صدای سوزِ زمستون بعدِ پائیز توی گوشه

 

بعدِ پائیز ابرِ تیره همه دنیارو میپوشه

 

بعدِ پاییز دیگه خشکن ریشه های رازقیها

 

دیگه از خاطره میرن رمزو راز عاشقیها

 

یخ می بنده توزمستون هرچی نمناکیه خاکه

 

دستی که سردِ و تنها توزمستون چاک چاکه

 

توی دنیایی که زشتی همه جا نشونه داره

 

خوبیارو زنده زنده توی قبراشون میذاره

 

دیگه پاییزو زمستون فرقی واسمون نداره

 

وقتی واسه گریه کردن اشکی آسمون نداره

 

آدما چقدر غریبن کسی اینجا نمیخونه

 

توی پائیز نگاهیم کسی این و نمی دونه

 

خونه هامون که خرابن دلامون خسته ی خسته

 

بچه هامون تک و تنها بین دیوارای بسته

صفا24/7/91



:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,



Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games