پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تقدیرِدرخواب رفته
نوشته شده در شنبه 29 شهريور 1393
بازدید : 2154
نویسنده : اسدصفائی )



اللرین نن توتور سیلاحلاریمیز - شعر ترکی - تورکی شعر
نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1393
بازدید : 1524
نویسنده : اسدصفائی )

قارداشیم باخ ؛ئولوب صداقتیمیز
یولداشیم گور؛ سولوب رفاقتیمیز
دیل دوداقدا؛ یالان؛ نئجه یئرآلیب
دویغو لو شعریده ن داها؛ نه قالیب
من بو قانلی شهرده؛ جان وئیرم
دیل دوداق باغلانیب نیشان وئیرم
ال له ریم هی سیتیم ؛سیتیم ؛اسیری
قوللاریمنان صلابتی کسیری
من اولوم گوز لرینده ؛ گورسه نیرم
مردمین سوزلرینده؛ گورسه نیرم
قانلی دوسلار گلیب ؛ جهان اوزونه
چک دیریبلر نقابی؛ جان اوزونه
فتنه لر هر باخیشدا ؛ بیلله نیری
تانرینین آسیمانی؛ دیلله نیری
جان وئریب حقّیدن دایاگ اولانین
وجدانی گوزله ری اویاگ اولانین
ال له رینّن ئوپور؛ صاباحلاریمیز
قوللاریننان توتور ؛سیلاحلاریمیز
گه ل سلام ائیلیه ک؛ دوشونگه میزه
افتخارائیله سین ؛ شهیدده بیزه
بیر قارا داغ کیمی؛ دایاقلاریمیز
یوللارین گئدرمی؛ آیاقلاریمیز؟
طاقتیم قالمئیب تاپام دوزونو
گوسترم مردما دوزون ئوزونو
قاندئرام بیله لر گره ک اویاناق
دوزسوزون عشقینده قانه بویاناق
چخاراق داغلارا چخاراق داشا
یئتیرک شهیدین ایشینی باشا


ترجمه فارسی:
برادرم ببین که صداقتمان مرده است
دوست من ببین که رفاقتمان رنگ باخته
دروغ در زبان ودهان چنان جای گرفته
ازشعراحساسی دیگرچه مانده است
من دراین شهرخونین جان میدهم
زبان ولب بسته شده نشان میدهم
دستانم هی میلرزند
استواری را از بازوانم میگیرند
من درچشمان مرگ دیده میشوم
درحرفهای مردم دیده میشوم
دوستان دشمن به عرصه ی دنیا آمده اند
نقاب به روی جان کشیده اند
فتنه ها با هرنگاه دیده میشوند
آسمان خدا خشمگین میشود
آنها که جان میدهند واز حق دفاع میکنند
آنهاکه چشمها و وجدانشان بیداراست
آینده ی ما دستانشان را بوسه میزند
واز بازوانشان میگیرند سلاحهای ما
بیا سلام کنیم به اندیشه مان
تا افتخارکنند شهیدان هم به ما
همانها که مانند کوهی استوار تکیه گاهمان بودند
آیا راهشان را ادامه میدهیم؟؟؟؟
دیگر طاقتی برای کشف حقیقت نمانده
که نشانش دهم به همه مردم دنیا
و به آنها بفهمانم باید بیدارشویم
ودر راه راست و حقیقت به خون آغشته شویم
بربلندای کوهها و صخره ها برویم
وراه شهیدان را به پایان برسانیم

صفا


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |اللرین نن توتور سیلاحلاریمیز - شعر ترکی - تورکی شعر|اسدصفائی - تبریز- شعرآذربایجان|بناب شعری|انجمن ادبی صفاکده| ,



دو بیت
نوشته شده در یک شنبه 3 فروردين 1393
بازدید : 1405
نویسنده : اسدصفائی )

جدا جدا نفسش را به کوچه ها میداد

کسی که پشت در از آسمان ندا میداد

شبی که حال دلم را کسی نمی فهمید

خدا خاطر خود را چه بی ریا میداد

 

صفا


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |جدا جدا نفسش را به کوچه ها میداد کسی که پشت در از ما به ما ندا میداد| ,



خواب خاکستری بود (غزل)
نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392
بازدید : 1512
نویسنده : اسدصفائی )

آمد بخوابم؛ ولی حیف, درگیر افسونگری بود

او رفته بود از کنارم ,هم صحبت دیگری بود

باور نکردم  که اورا ؛ از خاطراتم ربودند

باور نکردم که با من؛ سرگرم بازیگری بود

دلخسته، آزرده،بی حال، در گوشه ای از اتاقم

او موی خود را می آشفت، در دست من روسری بود

یک روسری گریه کردم،آن شب که خوابیده بودم

او رفته بودودل من ، درخواب خاکستری بود

درنامه ها صادقانه ، از عشق خود مینوشتم

او نامه ها را نمیخواند، اوازصداقت بری بود

بادیگری غرق احساس ، بادیگری غرق شادی

بامن ولی هرکجا بود ،خشمینه خو دلبری بود

در خواب من بی محابا ، مردی تورا بوسه میزد

وقتی که در چشمهایم ، تصویر روشنگری بود

 

صفا


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |غزل معاصر|محمدعلی بهمنی|اسدصفائی|asad safaie|safa|o,hf|خواب خاکستری|آمد بخوابم |افسونگری| ,



دیوان حافظ
نوشته شده در شنبه 30 آذر 1392
بازدید : 1013
نویسنده : اسدصفائی )

حافظا شعر تورا اهل جهان میخوانند

عاشقان در همه آفاق ازآن میخوانند

وقت کوچیدن پائیز و شب چلّه همه

فال دیوان تورا از دل و جان میخوانند

در ره کوی تو تا روشنی مهرافزون

دلبرانی که به میخانه اذان میخوانند

تا در این شوق نمیرد دل بیدار دلان

قدسیان در شب تاریک نهان میخوانند

از در غیب همائی به جهان راه گشود

در وصال تو چه گویم که همان میخوانند

زلف بر باد ندادیم و در این عمر مجاز

باد ها مدح تورا وه چه روان میخوانند

سالک عشق تو بودیم و به سر حد جنون

پی پیدایش چشمی که عیان میخوانند

یار ما در نظر شعر تو ای میر کلام

زان سبب اینهمه مشتاقِ نشان میخوانند

ساقیا باده به پیش آر که درمحفل ما

بلبلان نغمه ی پر سوز گران میخوانند

اهل این انجمن شعر جوانم حافظ

که در این خانه تورا ورد زبان میخوانند 

صفا


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |دیوان حافظ |شعر حافظ |فال حافظ|شعر مشترک من و حافظ| ,



Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games